انجمن شطرنج ایران
"تلافی" - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن شطرنج ایران (https://irchess.com)
+-- انجمن: اخبار و مقالات (/forumdisplay.php?fid=62)
+--- انجمن: مقالات (/forumdisplay.php?fid=64)
+---- انجمن: مطالب بهزاد خوشکلامیان (/forumdisplay.php?fid=122)
+---- موضوع: "تلافی" (/showthread.php?tid=1487)



"تلافی" - Admin - ۲۳-اسفند-۹۵ ۰۱:۴۵ عصر

"تلافی"

عصر جمعه بود و تا وارد پارک شدم طبق معمول زیر چشمی دیدمش که منتظره ببینه کنار کدوم میز میشینم و سریع بیاد اونجا نوبت بگیره..!..
آدم خوبی بود و به قول خودمون بازاری بازی می کرد..
ولی خوشفکر بود..کمی هم پاش می لنگید..
نمیدونم چرا اکثر مردم اینجورین..باختشون رو به یه نفر هیچوقت نمیتونن فراموش کنن..
دوس دارن در اولین فرصت و جلو چشم بقیه تلافی کنن..شبها خوابشون نمیبره..همه ش چشاشون به سقف اتاقه و زمزمه می کنه.. می برمت..!!.

نوبتم شد و پشت میز نشستم..
سومین نفر رو که بردم نوبتش شد و نشست..
داشت دستاشو بهم می مالید..!
مثل یه شکارچی که احساس میکنه شکارش حواسش بهش نیست..!..
وسطای بازی دیدم میتونم بعد دو سه حرکت سوار بگیرم..
یهو پسر بچه ای اومد جلو و گفت بابا سلام ..مامان اونجا نشسته منتظره.. وقتی بازیت تموم شد بیا پیش ما..یه کم پولم بده میخوام بستنی بخرم..
بچه شو بوسید و خواست کیف پولش رو دربیاره که پاچه شلوارش کمی رفت بالا و دیدم پاش مصنوعیه..
بازی رو بردم و بعد رفتنش از یه نفر که بیشتر میدیدم باهاش می حرفه جریان پای مصنوعی رو پرسیدم..
گفت جانبازه و سال فلان تو ارتش بوده که خمپاره زده وسط چادرشون..!..
کمی دلم گرفت..
جمعه بعد وسطای بازی بود که وزیر منو گیر انداخت و تسلیم شدم..
پسرشم کنارش بود..
و گفت...آفرین بابا..

"بهزاد"