انجمن شطرنج ایران
"مربی" - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن شطرنج ایران (https://irchess.com)
+-- انجمن: اخبار و مقالات (/forumdisplay.php?fid=62)
+--- انجمن: مقالات (/forumdisplay.php?fid=64)
+---- انجمن: مطالب بهزاد خوشکلامیان (/forumdisplay.php?fid=122)
+---- موضوع: "مربی" (/showthread.php?tid=1502)



"مربی" - Admin - ۲۳-اسفند-۹۵ ۱۱:۰۴ عصر

"مربی"

نیم ساعتی بود که سر کار دومم رسیده بودم..
یه کار بی جیره مواجب..!..
برده؟!...نه بابا اینجوریم نه..!..
برده لا اقل غذاشو بهش میدن..!..
کسی سعی نمیکنه زیرآبشو بزنه..!..
شر و ور پشت سرش نمیگن..!..
اصلا کی به مغزش خطور میکنه که واسه یه برده حرف در بیاره و ضایعش کنه..؟!
نه عزیزم..!
مسئول کمیته آموزش بودم..!!
..سلام ببخشید شما آقا بهزادین؟..
گفتم سلام بله امرتون..؟
گفت یه مربی خوب میخوام..هزینه شم مهم نیس..
گفتم در چه سطحی؟..واسه کی..؟
گفت واسه خودم..هیچیم بلد نیستم..!
گفتم خب..باید از پایه یاد بگیری فعلا یه کتاب ساده از کتابخونه بگیر تا حرکات مهره ها رو یاد بگیری..
چون مربی خصوصی نداریم که حوصله یاد دادن حرکاتو داشته باشه!..شمام که کم سن و سال نیستی و میتونی یه کتاب در سطح مبتدی رو فورا یاد بگیری..
گفت بهترین مربیهای این شهر خودمون کیا هستن؟!..
گفتم اولین درس رو بهت میدم..!..اونم رایگان..!..اون کوه رو میبینی؟!..
گفت کوه آبیدر؟..آره قشنگه..!..
گفتم نه..اون درس استقامت و پایداری رو بهت میده..!..بگو ببینم..تا حالا به قرص ماه و عظمت خورشید دقت کردی؟..
گفت آره..زیبا ترین منظره طبیعته..گفتم نه..اینها بدون اینکه از شکوه و عظمت خودشون مغرور بشن خالصانه دارن بهت خدمت میکنن..و درس با صلابت بودن و بزرگواری رو بهت میدن..بگو ببینم تا حالا به یه مورچه دقت کردی که دونه ای رو صد بار از یه بلندی میبره بالا و میفته پائین؟..
گفت آره واقعا یکی از عجایب طبیعته!..
گفتم نه..اون مورچه داره درس سختکوشی و امیدواری و صبر رو بهت میده..
گفت خب استاد اینها چه ربطی به شطرنج داره؟؟..
گفتم ..اینها خصوصیات اصلی یک شطرنجباز موفقه..یاد گرفتن شطرنج بدون وجود اینها فایده ای برات نداره و هیچوقت نمیتونی به اون هدفی که من تو چهره ت میبینم برسی..!!
گفت هدفی تو چهره منه..؟؟..
گفتم آره..سرآمد بودن تو شطرنجبازهای این استان..!
گفت چطور فهمیدی؟؟..شاید تو کشور باشه..!!
گفتم نه...تو به همین راضی هستی..!..چون کسی که یک موفقیت مقطعی رو میخواد با پول بخره...یک انگیزه کوچک و حقیر داره..!!
کمی به زمین نگاه کرد...
گفت استاد خواهشی دارم...کتاب رو که تموم کردم..مربی من رو تعیین کنید..با توجه به استعداد و توانائیم...
گفتم آفرین..!
نمره جلسه اولت..20...!
تبسمی تحویلم داد و رفت...

"بهزاد"