حرکات نامرئی - نسخه‌ی قابل چاپ +- انجمن شطرنج ایران (https://irchess.com) +-- انجمن: اخبار و مقالات (/forumdisplay.php?fid=62) +--- انجمن: مقالات (/forumdisplay.php?fid=64) +---- انجمن: مطالب بهزاد خوشکلامیان (/forumdisplay.php?fid=122) +---- موضوع: حرکات نامرئی (/showthread.php?tid=1518)

حرکات نامرئی - Admin - ۲۵-اسفند-۹۵ ۰۸:۳۰ عصر "حرکات نامرئی" حتما شنیدین.. حرکاتی تو شطرنج هست که دیدن اونها کار هر کسی نیست... تو زندگی هم همچین حرکاتی داریم....... به به عجب آهنگی..! یاور همیشه مومن...تو برو سفر سلامت.. غم من مخور که دوریت...برای من شده عادت..!.. یهو از خواب بیدار شدم.. ای بابا گوشی موبایلمه داره زنگ میخوره... الو سلام بهزاد..آقا ما گناه کردیم مسئول هیئت شدیم؟!.. گفتم چطور مگه؟.. گفت اینور اونور زمزمه میکنن که تو داری خصوصی به خانمی درس میدی...میگن خوشگلم هست!!..آره؟! گفتم خب که چی؟؟.. گفت ببین بهزاد حوصله درد سر ندارم..! یا ببرش تو کلاس عمومی خودت یا دکش کن بره!..خودت میدونی که این مرض روانی تو هیئت ما همیشه بوده و هست..!! گفتم ببخشین کدوم مرض روانی؟!.. گفت هرکی مسئولیت میگیره سعی میکنن آبروشو ببرن و بندازنش پائین..! گفتم خب اگه از این مرض روانی میترسی چرا مسئول شدی؟؟.. گفت بهزاد.. جون من..!..حالا که شده...راستشو بخوای خیلی چیزای دیگه میگن روم نمیشه..!! گفتم شرمنده تم!..بعضی چیزا رو نمیشه گفت..!.. گفت ای کلکککک!!....ها ؟؟..چی شده؟..خبریه؟!!.. گفتم ای بابا..!!..تو که از اونا بدتری؟!!.. عزیز من اینی که تو بهش میگی مرض روانی..میدونی چیه؟؟.. گفت نه بگو بدونم!... گفتم کسی که در همچین حالتی فورا بهت شک میکنه و بدون اینکه حرکت زشتی از تو دیده باشه.. کلی حرف برات در میاره..میدونی علتش چیه؟.. گفت..نه بگو ..کشتی ما رو..!.. گفتم واسه اینه که بودن خودش در چنین شرایطی آرزوشه..!!..و اگر در چنین شرایطی قرار بگیره هر غلطی که در مورد الان تو میگه انجام میده..!!.. گفت باشه حالا روانشناسیتو به رخ ما نکش..!..این دختره کیه حالا؟!.. گفتم نمیتونم بگم..!.. گفت.. بابا حرف زدن با تو بیخوده..!..خوب میشناسمت..کله شقی..!. گفتم شاید...ولی اگه به من اعتماد داری..ولشون کن هر مقدار شکر دوس دارن بخورن..!!... گفت باشه خدا حافظ پنجشنبه میبینمت... عصر پنجشنبه بود... بیمارستان چه بوی بدی داره..!.. یا شایدم چون خاطره های بدی ازش داریم .. بوش بد به نظر میاد..! الو بهزاد کجائی؟؟.. گفتم بیمارستان.. گفت بلا بدور چی شده؟؟.. گفتم اومدم عیادت مریض.. گفت کیه؟؟.. گفتم یه دختر خوشگل..!!.. که داره با تالاسمی دست و پنجه نرم میکنه.. من بیشتر از درس شطرنج..روی روح و روانش کار میکردم تا بتونه با این مشکل کنار بیاد.. اونم به سفارش یک آشنا...من که اینو تو زندگیم ندیده بودم.. مسئول هیئت پشت گوشی سکوت کرده بود... گفت داش بهزاد... گفتم بگو... گفت..حالا یاد یکی از جمله هات افتادم... گفتم کدوم؟... گفت..یادمه که گفتی... مرد باش...حتی اگر به قیمت نامرد خطاب کردنت تموم بشه.... گفتم...دمت گرم...! "بهزاد"