انجمن شطرنج ایران
"گدای شطرنجباز" - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن شطرنج ایران (https://irchess.com)
+-- انجمن: اخبار و مقالات (/forumdisplay.php?fid=62)
+--- انجمن: مقالات (/forumdisplay.php?fid=64)
+---- انجمن: مطالب بهزاد خوشکلامیان (/forumdisplay.php?fid=122)
+---- موضوع: "گدای شطرنجباز" (/showthread.php?tid=1528)



"گدای شطرنجباز" - Admin - ۳-ارديبهشت-۹۶ ۱۱:۳۳ عصر

"گدای شطرنجباز"

سید غرق تفکر بود..
شایدم وانمود میکرد..!..چون نوبت حریفش بود...
توی پارک همه تو بازیها دخالت میکردن و نظر میدادن..
ولی نوبت سید که میشد کسی صحبت نمیکرد..!..نه اینکه بازیش خوب باشه..بازیش تعریفی نداشت..
ولی زیاد حساس بود و زود ناراحت میشد..
دیگه بچه ها مراعاتش میکردن و به هر بدبختی بود جلو دهنشون رو میگرفتن..!
یهو یکی گفت خدا عوضتون بده..!..خدا به مات اجبار دچارتون نکنه..!..خدا سوارهاتون رو حفظ کنه..!!
همه نگاهها به سمت صدا برگشت....
عه..!..چه گدای جالبی..؟!..
گفتم مگه تو شطرنج بلدی؟؟..
گفت خیلی کم..حرکت دوسه مهره رو بلدم..!..
گفتم این کلماتو از کجا یاد گرفتی؟..
گفت همینجا..!..یهو میشنوم و میبینم طرف بعد این کلمات ناراحته..منم میدونم چیز بدیه..!..
یه پولی از بچه ها کاسب شد و مات و مبهوت بازی سید و حریفش شد..!
یهو به حریف سید گفت مواظب باش میخواد وزیرتو آچمز کنه..!..
سید سری چرخوند و به گدا گفت برو پی گدائیت بینم ..دخالت نکن..!..
همه بچه ها خنده شون گرفته بود..
گدا رو به سید کرد و گفت واسه چی؟!..وظیفه هر انسانیه به دیگران کمک کنه..!..
سید گفت پس چرا به من کمک نمیکنی؟..
گدا گفت خوب باشه وزیرشو بگیر!..
سید گفت نوبت اونه!..
گدا دوباره به حریف سید گفت خب مواظب باش وزیرتو نگیره..!!..
همه دوباره خنده شون گرفت..
دیدیم پشت سرمون یکی دوتا از دوستامون از خنده پس افتادن..!!..
تازه فهمیدم جریان چیه و بدبختانه سیدم فهمید زیر سر اونهاس و یکی از مهره های کشته شده رو به سمتشون پرت کرد..!.
ولی اولین باری بود که دیدیم تو بازی سید دخالت میشه و سید خودش خنده ش گرفته..!!
گدا هم لبخندی به لب داشت...
شایدم مثل سید...اونم خیلی وقت بود که نخندیده بود....

"بهزاد"