انجمن شطرنج ایران
جلسه مدیر با نمایندگان اعضاء(طنز) - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن شطرنج ایران (https://irchess.com)
+-- انجمن: اخبار و مقالات (/forumdisplay.php?fid=62)
+--- انجمن: مقالات (/forumdisplay.php?fid=64)
+---- انجمن: مطالب بهزاد خوشکلامیان (/forumdisplay.php?fid=122)
+---- موضوع: جلسه مدیر با نمایندگان اعضاء(طنز) (/showthread.php?tid=1608)



جلسه مدیر با نمایندگان اعضاء(طنز) - Admin - ۳۱-شهريور-۹۶ ۱۲:۲۵ صبح

داستان طنز

جلسه مدیر با نمایندگان اعضاء

مدیر گفت..لطفا سکوت و نوبت رو رعایت کنید خب اول عضو شماره یک...
شماره یک گفت..ببینید آقای مدیر محترم..بار آخرتون باشه مطلب شطرنجی منو پاک میکنید!..
مدیر گفت خب مثلا کدوم مطلب؟..همونی که نوشته بودی یک واقعیت تکان دهنده؟!..آخه مرد حسابی چون صورت یارو تو فیلم شطرنجی شده..یعنی مطلب شطرنجیه؟!..
شماره یک گفت..بله که شطرنجیه..!..همین الان خودت گفتی..!..خخخ!..
شماره دو گفت اصلا شما دنبال بهونه میگردین خودی نشون بدین بگین مدیریم..!..تا من یه نظری میدم میگین نرو تو حاشیه..!..
مدیر گفت مثلا کدوم؟..من یکیشو یادمه گفتی یارو تا دیروز جلو حموم لنگ باد میداد حالا شده داور فیده..!..
شماره دو گفت...خخخخخ..!..حقش بود..!
مدیر گفت ای مار نیش بزنه زبونت رو ..!..نخند..!..آخه ما هم مسئولیت داریم..
شماره سه گفت..خب من چی؟..یه استیکر گذاشتم نزدیک بود بلاکم کنی..!..انگار با این استیکر گروه رفته تو منجلاب نابودی..!..عقده یه استیکر پاک نشده به دلمون موند..!..زد زیر گریه..!..
مدیر گفت ..عه..!..مرد گنده که گریه نمیکنه..!..آخه چهار نفر میان استیکرتو کلیک میکنن میبینن بقیه ش یه مشت لخت و پتی حرام النگاهه..!..
شماره سه گفت خخخخخ!!..
مدیر گفت ای درد...!..الان که داشتی گریه میکردی..؟!..
شماره چهار گفت..ببین مدیر جون..!..ما خودمون اینکاره ایم..!..تو میخوای ساز مخالف با هیچکس نزنی و اعضات بره بالا..!..وگرنه بحث منو با اون مربی قلابیه پاک نمیکردی..!..
مدیر گفت..ببخشید کدوم بحث؟..اونی که شما اسمشو میذاری بحث..اگه تو فضای مجازی نبود الان یکیتون بیمارستان بود و یکیتونم بازداشتگاه..!..
شماره 4گفت..خخخخخ!..به درک..!..یارو تا دیروز نمیدونست شاه قویتره یا اسب..! حالا نوشته تدریس خصوصی بشتابید..!..
مدیر گفت..آخه مرد حسابی اینم شد مثال؟!..شاه با اسب؟؟..لااقل یه مهره دیگه رو بگو..!
شماره 4گفت..خخخخ!..عمدا گفتم ببینم خودت چیزی بارت هست یا نه..؟!!
مدیر گفت..ببند نیشت رو..!..بعدی..
با توام..شماره پنج؟..تو چرا ساکتی؟؟..
شماره پنج گفت بابا دمت گرم..!..مگه من واسه شکایت اومدم؟!..من اومدم دستاتو ببوسم..!..حقا که مدیریت برازنده ته..!..
مدیر گفت تشکر.. اها راستی تازه یادم افتاد...ما به یه مدیر دیگه نیاز داریم شما اسمت چی بود؟؟..
گفت مخلص شما نقطه چین..!..
مدیر گفت اشکال نداره حالا اسمتم عوض کن از فردا مدیری..!..
ختم جلسه...

"بهزاد"