انجمن شطرنج ایران
آش نخورده - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن شطرنج ایران (https://irchess.com)
+-- انجمن: اخبار و مقالات (/forumdisplay.php?fid=62)
+--- انجمن: مقالات (/forumdisplay.php?fid=64)
+---- انجمن: مطالب بهزاد خوشکلامیان (/forumdisplay.php?fid=122)
+---- موضوع: آش نخورده (/showthread.php?tid=1760)



آش نخورده - Admin - ۳۰-مهر-۹۷ ۰۱:۳۸ عصر

"آش نخورده"

دیگه نزدیکای مجموعه ورزشی بودم...
مسابقاتی در سطح استان بود و من وقت نکردم شرکت کنم...ولی خب..تماشای بازی دوستات هم خالی از لطف نیست..
به سالن هیئت شطرنج که داشتم نزدیک می شدم معطل نکرد و اومد طرفم...حسم بهم میگفت منتظر من بوده...عصبی بود..بعد احوالپرسی ازش پرسیدم بازیها شروع شده؟..
گفت..آره یه نیم ساعتیه..گور پدر مسابقه..!..گور پدر شطرنج..!..
گفتم..خخخخ..این چه طرز حرف زدنه..؟..چرا اینقده بهم ریخته ای..؟..
گفت..معذرت آقا بهزاد..بعضی آدما حالمو بهم میزنن..
گفتم..خب همه جا آدمای گند پیدا میشن..اینجام مثل بقیه جاها..حالا میگی چی شده..یا من برم بازیها رو نگا کنم..؟..
گفت آخه اینجا دیگه نوبرشه..!..یارو انتر..!..با خانمی احوالپرسی کنی متلک میندازه..از حق کسی دفاع کنی متلک میندازه..تو نتیجه بازیها متلک میندازه..به کسی محبت کنی متلک میندازه..از دست کسی گله کنی متلک میندازه..اصلا بعضیا سرشون میخواره واسه حرف در آوردن..!..
جریانو ازش پرسیدم...
مختصری برام توضیح داد و گفتم..تا همینجا کافیه..خودم زیاد دیدم..!...ولی یه دیقه آروم باش و باهام بیا...اگه شرطی رو که برات میذارم بتونی اجرا کنی..اون آقا را با لگد و جلو چشمات از هیئت میندازم بیرون..!...رو سه میز اول مسابقه..حرکت بازیکنی رو که نوبتشه حدس بزن..!..دو جواب درستم قبوله.!..
گفت..هرچند اعصابم خورده ولی باشه...چون میدونم تو آدمی نیستی زیر حرفت بزنی..!...
رسیدیم رو بازیها...سه میز اول رو چن دیقه نگا کردو خوشبختانه هیچکدوم این چن دیقه حرکت نکردن...حرکتها رو تو گوشم گفت و منتظر موندیم...متاسفانه هیچکدوم درست نبود..!..
دم در بهش گفتم..میدونی چرا موفق نشدی؟..چون این طرز فکر توئه...نه طرز فکر اونها...یعنی اگر تو به جای اونها بودی..قطعا همین حرکتها رو انجام میدادی..اونی هم که برای تو یا دیگری حرفی در میاره یا متلک میندازه که آرررره..!..فکر نکن ما خریم..!..اونم طرز فکر مغشوش و گندیده خودشه که در مورد تو فکر میکنه..یعنی اگر به جای تو و در موقعیت تو قرار بگیره..سو استفاده میکنه..و قطعا همون کاری رو که در ذهن گندیده ش به تو نسبت داده انجام میده.!..بحث شرطبندی هم نیست...اون مبتلا به روان پریشی و دردهای جسمی شدیدیه که من خبر دارم و قابل ترحمه..!..وگرنه بدون شرط هم مینداختمش بیرون...
دوستم لبخندی زد و گفت..کافیه آقا بهزاد قانع شدم..بریم یه چای مهمون من...

"بهزاد"