انجمن شطرنج ایران Iranian Chess Forum

نخستین و بزرگترین انجمن شطرنج در ایران

شطرنج,کتاب,اخبار,مقاله,فیلم آموزشی,بزرگان شطرنج

شطرنج

انجمن شطرنج ایران
شطرنج
مهمان گرامی خوش آمدید! لطفا برای استفاده از امکانات انجمن   وارد شوید یا ثبت نام کنید
استایلر





بستن


مهم:در صورت خرید از سایت اگر فایل برای شما ارسال نشد و یا پیغام تراکنش ناموفق را دریافت کردید حتما از طریق تلگرام با آیدی Kingofcheat@ با مدیریت سایت تماس بگیرید.با تشکر




وجه مشترک(طنز)
زمان کنونی: ۱۰-فروردين-۰۳, ۰۳:۰۷ عصر
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان
نویسنده: Admin
آخرین ارسال: Admin
پاسخ ها 1
بازدید 6541

وجه مشترک(طنز)
نویسنده پیام
مدیر کل سایت


مدیر کل سایت

وضعيت : آفلاین
ارسال‌ها: 1,436
تاریخ عضویت: آبا ۱۳۹۱

اعتبار: 127
مهره مورد علاقه
سابقه شطرنج
بیش از 10 سال
گشايش مورد علاقه
b4
ریتينگ
1752
محل سکونت
کرمانشاه
دلنوشته من انجمن شطرنج ایران،نخستین انجمن تخصصی شطرنج

سطح: 32
اعتبار: 267 / 786
مهارت: 478 / 26,207
تجربه: 46 / 100
سپاس ها 903
سپاس شده 1166 بار در 508 ارسال

ارسال: #1
وجه مشترک(طنز)
داستان طنز

وجه مشترک

اوایل شب جمعه بود و تازه رسیده بودم خونه که گوشیم زنگ خورد..
الو بهزاد سلام..حال و احوال؟..خوبی؟..دستم به دامنت..!..
گفتم بابا یه بار شد تو بزنگی و نگی دستم به دامنت؟!..مرد حسابی آخه من دامنم کجا بود؟!..
گفت ببین بهی جون..!..الان وقت این فلسفه بافیا نیستش..!..به دادم برس..!..
گفتم چی شده ؟.. کسی مریضه؟..خونه تون آتیش گرفته؟!..بنال دیگه..!..
گفت نه این حرفا نیس..یارو دختره رو یادته که گفتم فامیلمونه؟..
گفتم آره هزار بارگفتی.. خواستی ازش خواستگاری کنی زده تو ذوقت..!..گفته هیچ وجه اشتراکیم نداریم...
گفت شنیدم یه کم شطرنج بلده..!..
گفتم خب که چی؟؟..
گفت بهزاد خودتو نزن به اون راه دیگه..!..همین الان حرکات مهره هارو یادم بده..!..امشب مهمون خونه شونیم ..دستم به دامنت..!..
گفتم آخه هالو میخوای نیم ساعته تو گوشی شطرنجباز بشی؟!..
گفت بی خیال شو دیگه بگو بگو..!..
گفتم حالا گیرم که معجزه کردم تو این وضعیت یاد گرفتی..آخه مردک..! اینم شد وجه اشتراک..؟!..
گفت کاری نداری؟..دیگه نه من نه تو..!
گفتم باشه حالا فیلم نیا.. یه سری مطالب رو برات میفرستم..هرجام حالیت نشد تماس بگیر بهت میگم..
گفت نوکرتم به مولا..!..
فردای اون روز..جمعه بود و تو پارک با دوستام نشسته بودیم که یهو جلوم سبز شد..!..
گفت بهزاد خیلی دوست دارم..!!..
گفتم پاچه خواری نکن..بگو ببینم چی شد؟..
گفت..یه سوالی ازت بپرسم راستشو بگو..عمدا حرکت قلعه رو بهم یاد ندادی؟؟..گفتم خب آره..لازم بود مات شی!..
گفت..وقتی ماتم کرد همون جمله تو رو گفتم ..درسته گفتنش سخت بود و کلی بهم خندید..!..ولی جمله ت کار خودشو کرد..!..
گفتم..ببین عزیز..خواستم بدونی بحث شطرنج بازی کردن و تفاهم و این چرندیات نیس..!..
باید بدونی چطوری با احساست صحبت کنی..حالا چطوری بعد مات شدنت بهش گفتی؟؟..دوس دارم جلو خودم بگی..!..
سرشو پائین انداخت و گفت...ما که رو صفحه روزگار مات خدائیت هستیم..چه باک از مات شدن رو صفحه؟!!..
از خنده نزدیک بود پس بیفتم..!..
گفت دمت گرم..!..بخند به ریشمون بخند..!..
با خنده راه افتادیم و یه شام حسابی مهمونم کرد....

"بهزاد"

در صورت مفید بودن پست از دکمه [تصویر:  postbit_thx.gif] استفاده کنید.

مجموعه انجمن شطرنج ایران

سایت
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.


کانال
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.


گروه
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.


انجمن شطرنج ایران را به دوستان خود معرفی کنید.Smiley20
۳۱-شهريور-۹۶ ۱۲:۱۷ صبح
وبسایت جستجو پاسخ


چه کسانی کسی از این موضوع دیدن کردن
2 کاربردرحال خواندن این موضوع:
یاسین1385 (۱۸-خرداد-۹۷, ۰۲:۱۰ صبح)، Admin (۳۱-شهريور-۹۶, ۱۲:۱۷ صبح)

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان